G-WBDM9N5NRK

دلنوشته شکایت از روزگار

سالیان دور که بیش از 40 سال از آن می گذرد به امید داشتن جامعه ای سالم و انسانی به خیابان ها رفتیم و اعتراض خودرا به نبودن اخلاق اجتماعی و زیادی فقر و ترویج شرابخواری و بی عفتی  و دخالت بیگانگان و تقسیم ناعادلانه ثروت مملکت بیان کردیم.

اعتراض ما پس از مدتی منجر به تغییر  رژیم شد.

البته که حرف ما عوض شذن رژیم نبود ما تقاضا داشتیم شاه اصلاحاتی انجام بدهد و درکنار مردم بماند و ضعف ها را بپذیرد.  اما او نتوانست (شاید هم دیگر نخواستند که بماند و باشد) و صحنه شاهنشاهی را ترک کرد. این شد که  مملکتی به هم ریخته و ده ها سلیقه برای اداره کشور به جا ماند .

روزهای اول همه درشور و شوق تغییر اوضاع کشور و به امید روزگاری بهتر شاد و خوشحال بودیم.

اما کم کم افراد سیاس و سوء استفاده گر به طور غیر ملموس  و موذیانه در حکومت ریشه دواندند و شد آن چه  نباید می شد. 

آن ها اسلام انگلیس را آوردند و در زیر اسم اسلام خنجرهای عمیقی را بر بطن جامعه وارد کردند . 

جای این زخم های عمیق برگرده هر ایرانی نشست و رفته رفته به دمل چرکی و زخمی عمیق تبدیل شد.

ما چه فکر کردیم و چه پیش آمد؟!

ما خودمان را برای یک کشور اسلامی با برابری  ثروت  طبق دستورات عدل علی، دوستی، فراوانی، علم و اندیشه ، نسل سالم و صالح و جامعه ای بدون هرزگی و فساد و اعتیاد وعده کرده بودیم و بالا غیرتا هم همگی کم نگذاشتیم و درجنگ و  و جبهه و باقی میادین مبارزه تا پای چان و مالمان را به میدان آوردیم ولی زهی خیال باطل.

روزهای اول گروهای مختلف به میدان آمدند و هرکدام می خواستند که اعمال سلیقه بکنند و مملکت را به دست بگیرند و به طرف آمال و آرزوهای خود ببرند. این چند دستگی ادامه داشت تا بالاخره حکومتی به نام جمهوری اسلامی شکل گرفت. 

حکومتی که از روز اول به نام اسلام شروع کرد ولی متاسفانه با سیاست های اشتباه ازجمله سیاست همسایه گریزی و ارشاد کردن تمام جهان و دخالت درامور کشورهای دیگر و… تیشه به ریشه اسلام حقیقی و کشورمان ایران زد.

کم کم ارزش پول ایران روز به روزتنزل کرد. 

بخاطر حجاب اجباری گردشگران کمتر تمایل به سفر به ایران پیدا کردند و صنعت توریسم ما درآستانه نابودی قرار گرفت. مردمی که اعتقادی به دین و مذهب نداشتند مجبور به پوشش اجباری شدن و بی حجابی نه بلکه بد حجابی رواج پیدا کرد. و چهره شهر روز به روز بی ریخت تر شد.

استفاده از مدیران نا کارآمد در تمامی وزارت خانه ها باعث شد تا کیفیت کارها تنزل پیدا کند این مدیران بدون ذاشتن سابقه تحصیلی و یا تجربه کافی فقط به صرف این که خانواده شهید یا از نزدیکان از ما بهترون بودند برسر کا رآمدند و رز به روز از کیفیت مدیریت در جاهای مختلف کاسته شد.

اهل ناله کردن و غر زدن نیستم اما چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
مسایلی که همه درجامعه داریم می بینیم گواهی برادعای نا کارآمدی حکوت به ظاهر جمهوری اسلامی است. 
پرورش تعداد زیادی دانشجوی بی سواد و کم سواذ گه حتی در ازمون های آنان غلط املایی دیده می شود شد نتیجه سوئ مدیریتی مراکز آموزشی کشور. معمولا اکثر دانشجویان حتی حروف الفبای انگلیسی را هم یاد نگرفته اند درصورتی که بسیاری از دروس تخصصی به زبان انگلیسی است. و این خود باعث بیسواذی بیشتر دربین دانشجویان شده است. 
آموزش و پرورش نا کار آمد که هنوز همان دروس 40 سال پیش را تدریس می کند و از پیشرفت علم و تکنولوژی امروزه جهان خبری نیست درصورتی که با بوجود آمدن اینترنت و فضای مجازی بچه های ما سواد بیشتر ی را از این فضاها می آموزند و دچار چندگانگی در عقاید و آموزش می شوند.
با وجود مساجد و روحانی های بسیار میبینیم که روز به روز جوانان بی دین تر می  شوند و نسبت به عقاید مذهبی جبهه مخالف می گیرند خوب این نشان از این دارد که جمهوری اسلامی درستی نداشته ایم و بسیار اشتباهاتی هست که باید درست شود.
مسئله بعدی مهاجرت نخبگان و اهالی اهل فن و ثروتمندان جامعه هستیم . مردم وقتی می بینند که کسی برای مغز ها ی نخبه و ایده های بکرشان کسی اهمیتی قائل نیست رنج دوری و  مهاجرت را تحمل می کنند. عده ای هم برای ازادیهای برحق و نداشته درکشور خود تصمیم به مهاجرت می گیرند و ایچنین شده که متاسفانه تعداد زیادی ازجوان هایی که مانده اند یا دارند تلاشی بی سرانجام می کنند و یا جذب اعتیاد و فساد و فحشا می شوند.
درحال حاضر مشروبات الکلی و مواد مخدر و فحشا و فساد در این سرزمین غوغا می کند اما همه زیرزمینی است و وسیله کسب درآمد فراوان و میلیاردی برای سود جویان شده است.
کارخانه ها بخاطر روابط تاصحیح با گشورهای توسعه یافته و پیشرفته . اقتصاد مریض یکی کی بسته شده است و خاک می خورد.
بیکاری که بزرگترین معزل جامعه است به حد اعلای خود رسیده و این امر به زیادشدن دزدی و اختلاس و کلاهبرداری  دامن زده است
بخاطر مسایلی از قبیل نبودن شغل و وضع بد اقتصادی و نبودن آزادی مردم حاضر به ازدواج و تشکیل خانواده نیستند و اگر هم جوانی به سختی و با کمک والدین ازدواج کند راضی به فرزندآوری و تولید مثل نیست زیرا آینده روشنی برای اولادش نمی بیند.
 

ادامه دارد ...

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *