داستان های پریا و پوریا راز
راز پوریا وبابک، هم همسایه بودند و هم همکلاسی. معمولا هردو باهم به مدرسه می رفتند و باهم برمی گشتند . بابک اخلاق های خاصی داشت، دست و دل باز بود و حسابی خرج رفقایش میکرد وهم قلدر بود و از هیچ کس و هیچ چیزی نمی ترسید و برای همین پوریا اورا خیلی دوست …