20 ساله بودم که به اهیت تغذیه در کیفیت زندگی و تاثیر آن بر سلامت جسم و روح برخوردم. این مسئله برایم جالب شد و با تهیه کتاب هایی از جمله اسرار خوراکی ها و اعجاز خوراکی ها بیشتر به مواد لازم آشپزخانه دقت کردم.
متوجه شدم که هرچقدر مواد تازه تری استفاده می کنم روحیه فرزندان و همسرم بهتر و شادتر می شود. مقدار زیادی میوه و سبزیجات و حبوبات را به سبد غذایی اضافه کردم.
روزبه روز کنجکاوی و دقتم بیشتر می شد.
سال ها گذشت.
وارد پنجاه سالگی شدم. تغییراتی در استخوان ها و عضلات و پوست و موهایم احساس کردم.
فکر کردم باید تغییرات جدیدی در تغذیه ام داشته باشم. دوباره به دنبال علوم جدید دراین باره رفتم. این دفعه با کمک اینترنت توانستم زودتر و بهتر به نتایج جالب توجهی برسم.
حالا بیشتر و بهتر فهمیده بودم که غذاهایی مانند انواع گوشت و حبوبات و لبنیات و سبزیجات چه تاثیری برروی جسم میانسالان می گذارد. کدام باید کم و کدام باید زیادتر بشود.
هر روز به دنبال یک رژیم غذایی مناسب و قدرتمند و بی ضرر بودم تا این که…
مدتی قبل در یک میهمانی خانوادگی با دوست عزیزی آشنا شدم . هنگام پذیرایی متوجه شدم که برخی مواد غذایی را میل نمی کند. کنجکاو شدم و دلیل کارش را پرسیدم. او گفت: که سال های زیادی ست که وگن شده است.
قبلا در این مورد مطالبی دیده و شنیده بودم ولی به طور مستقیم با این افراد برخورد نداشتم.
طبق عادت غذایی مخصوصی او برخی مواد را مصرف نمی کند. بیشتر کنجکاو شدم وقتی که گفت گوشت قرمز هم نمی خورد، من به شدت تعجب کردم. از او پرسیدم خوب با این رژیم آیا کم خونی ندارید؟
ایشان درجوابم گفتند: که سالی دوبار آزمایش خون می دهند و تا بحال کم خونی نداشتند. جالب تر این که درخانواده 4 نفری ایشان، فرزندشان هم که در سن نوجوانی بود نیز وگن شده بود.
من که همیشه تصور می کردم فرد نوجوان به دلیل این که در سن رشد است، حتما باید گوشت قرمز زیاد مصرف کند بیشتر متعجب شدم.
صحبت به درازا کشید و به مسئله ظلم انسان به جانداران و حیوانات و گیاهان رسیدیم. و این که بشر برای این که از منابع پروتئینی حیوانی بهره بیشتری ببرد، از هورمون های رشد استفاده می کند تا مرغ ها گوشتی تر یا تخم گذارتر بشوند و این یک ظلم آشکار است. در ثانی این هورمون ها برای انسان بسیار مضر هستند.
حتی در پستانداران به سبب این که شیر یا گوشت بیشتری تولید کنند مقدار زیادی هورمون به آن ها تزریق می شود که این هورمون ها برای انسان بسیار خطرناک است و باعث بسیاری از بیماری های شناخته و ناشناخته می شود.
نکته ای که برایم جالب بود این است که تمامی ما انسان ها شیررا تا زمان حیات استفاده می کنیم. اکثرا هم با نفخ و مشکلات آن دست و پنجه نرم می کنیم. ولی اعتقاد داریم که باید مصرف شود. اما در حیوانات و پستانداران فقط نوزادان هستند که شیر می خورند و سپس دیگر خوردن آن را ترک می کنند!
پس از این مهمانی حسابی به فکر فرو رفتم و در مورد مردمی که وگن هستند و شیوه زندگی و خوراک آن ها تحقیق بیشتری کردم.
در کل از این سبک زندگی خوشم آمد. آن را مفید دانستم و تصمیم گرفتم کم کم شروع کنم.
اما از اول نخواستم سخت گیری کنم و انگشت نما بشوم. به صورت زیر پوستی و آگاهانه و بدون سرو صدا شروع کردم. امروز حدود 4 ماه از شروع تصمیم می گذرد. تا اینجا
هفته قبل آزمایش دادم تا نتیجه این روش برایم مسجل شود.
ناگفته نماند که دراین مدت از مصرف ویتامین ها به شکل دارو هم پرهیز کردم.
البته به توصیه پزشکم فقط ویتامین D مصرف کردم .
آن هم بخاطر جلوگیری از پوکی استخوان بود.
بله همانطور که انتظار داشتم همه فاکتورهای ویتامین و خونی بدنم نرمال و عالی بود.
در اینجا میخواهم تجربیاتی که از زمانی که وگن شدم به دست آوردم را برای شما توضیح بدهم.
البته توقع ندارم که شما از روش وگن ها پیروی بکنید. چون هرکسی بهتر و بیشتر شرایط جسمی خودش را می شناسد و باید خودش تصمیم بگیرد که چه روشی برای او بهتر است.
ولی چون این مسیر برای من خوب و مفید بود، تجربیاتم را با شما به اشتراک می گذارم.
من همیشه مصرف انواع گوشت ها و لبنیات مخصوصا شیر را به مقدار فراوان در سبد غذایی خانواده داشتم و همیشه از ضعیف شدن و کم خونی می ترسیدم،. اما پس از تحقیق در مورد اثرات گوشت ها و لبنیات و فواید و مضرات آن مخصوصا برای سنین 50 سال به بالا به فکر فرو رفتم و با خودم گفتم این روش را هم امتحان می کنم تا ببینم چه جوابی می گیرم.
بعد از اینکه تصمیم گرفتم که یک وگن بشوم، در تغذیه خودم اصلاحات و تغییراتی ایجاد کردم.
البته که نتوانستم به صورت ۱۰۰ درصد، همه مراحل را به انجام برسانم. اما در بعضی موارد فکر میکنم که موفق شده باشم.
مثلاً در این مسیر جدید، توانستم مقدار 6۰ درصد مصرف شکر و شیرینی را کم کنم.
حدود ۷۰ درصد مصرف گوشت سفید راکاهش دادم.
مصرف لبنیات را هم حدود ۵۰ درصد کاهش دادم، مثلاً کره را ۱۰۰ درصد حذف کردم.
شیر و خامه را ۹۰ درصد حذف کردم.
ماست و کشک را هم حدود ۵۰ درصد از سبد غذایی خودم حذف کردم.
بستنی را هم که خوراکی مورد علاقهام بود نزدیک ۹۵ درصد از سبد غذایی خودم حذف کردم.
مصرف تخم مرغ را خیلی کم کردم ولی هنوز نتوانستم 100 درصد حذف کنم.
کارهایی را که برای وگن شدن، انجام دادم عبارتند از:
جایگزین کردن مصرف میوه و سبزیجات بجای تنقلات شیرین.
مصرف انواع کلم و لوبیا را بیشتر کردم.
به جای شکر سفید شکر قرمز تهیه کردم.
مصرف حبوبات مخصوصا ماش را به مقدار زیادی بیشتر کردم.
روغن نارگیل را به سبد خوراکی آم اضافه کردم.
مصرف دانههای گیاهی ( تخم گشنیز) و…را بیشتر کردم.
گوشت و سوسیس و شکلات صبحانه مخصوص وگنها را تهیه و مصرف کردم.
مطلب مهم دیگری که در باره تغذیه سالم آموختم، در مورد محیط قلیایی و اسیدی بدن هست. آموختم که اسیدها باعث بیماری های مختلف در بدن هستند. هرچقدر بدن قلیایی تر باشد، تحرک اسیدها کمتر و در نتیجه بدن سالم تر خواهد بود. البته اسیدها به مقداری مشخص مخصوصا در معده لازم هستند تا مراحل گوارش غذاها را به خوبی انجام دهند.
در پی این تحقیق به موادی رسیدم که قلیایی بیشتری دارند و خوردن آن ها توصیه شده است.
از جمله: سیب، زردآلو، توت سیاه، کلم بروکلی، هویج ، کرفس،خیار، لوبیاسبز، هلو، گلابی، بادام زمینی، گردو، پسته، و سرکه سیب و…
در این مسیر و با کمک دوست عزیزم، لیداجان، با انواع غذاهای مخصوص و طرز تهیه آن ها آشنا شدم و با این حساب تعییرمثبت و متنوعی در سبد غذایی خانواده ایجاد کردم.
از جمله، کوکوهایی که بدون تخم مرغ( با استفاده از آرد نخودچی) درست می شوند.
کتلت هایی که بدون گوشت و با حبوبات درست می شوند.
سالادهای هیجان انگیزی که با انواع حبوبات مخصوصا ماش و انواع مغز ها آماده می شود.
جایگزین کردن شیره انگور برای صبحانه و عصرانه و … که بسیار لذتبخش است.