خمپاره های دوست داشتنی

دلنوشته امروز من:  نور خورشید،از گوشه ی پرده طلایی رنگ پنجره اتاق چشمانم را قلقلک داد و بیدارم کرد. خدایا شکرت یک روز دیگر شروع شد. پس از این که چشم هایم را باز کردم خاطرات شب گذشته مانند فیلم سینمایی از جلو چشمانم گذشتند. دورهمی بچه ها و گفت و شنودها و خنده ها …

خمپاره های دوست داشتنی ادامه »