G-WBDM9N5NRK
داستان های پریا و پوریا

داستان های پریا و پوریا تصادف

مادر، پوریا را صدا کرد و گفت: پسرم موقع ناهار است، سریع بر و و نان بخر وبیا. پوریا، جواب داد، چشم مادر، الان می‌روم.

Read More »
داستان و داستانک های عمومی من

گرگی

پاشو، پاشو، خیلی دیرشده. بلند شو تا خورشید نزده، باید گوسفندها را به چرا ببری.  طنین صدای پدر   همه اتاق راپر کرده بود. چشم‌هایم را

Read More »
بلاگ

خاطره یک روز زیبا

خاطره  یک روز زیبا فقط صبح‌های زود، بود که خانه ما بی سرو صدا بود. آن هم، نه به‌خاطر ساکت بودن  اهالی خانه،  بلکه دلیلش

Read More »
داستان های پریا و پوریا

داستان های پریاو پوریا شب حادثه

شب حادثه زمستان سردی بود و تقریبا، هرروز برف می بارید.همه جا، اکثر مواقع پراز برف و یخ بود. آقای بهاری، همسایه خانه پریا و

Read More »
بلاگ

ورزش صبحگاهی درمدرسه

صبح‌ها، معمولا با صدای تلق و تلوق مادر، که در آشپزخانه مشغول آماده کردن صبحانه بود، بیدار می‌شدم و از رختخواب بیرون می‌آمدم . اتاقی

Read More »
داستان های پریا و پوریا

داستان های پریا و پوریا شهربازی

پد،رقول داده بود، که برای آخرهفته، همگی با هم به شهربازی بروند. پریا و پوریا بی صبرانه، منتظر روز جمعه بودند وبرای خودشان کلی نقشه

Read More »
داستان های پریا و پوریا

داستان های پریا و پوریا عروسک

قصه های پریا و پوریا یکی از روزهای گرم و طولانی تابستان بود، از آن روزهایی که انگار ساعت متوقف شده و روز طولانی خیال

Read More »
داستان و داستانک های عمومی من

پول توجیبی

پول تو جیبی زنگ تفریح خورد، بچه ها با همهمه‌ی زیادی به سمت حیاط دویدند وطبق معمول، جلوی در بوفه جمعیت زیادی صف شدند. و

Read More »
نویسندگی

داستان سرایی و فروش

داستان سرایی و فروش تجارت و داد وستد،جزء  اصلی زندگی مردم جهان بوده و هست و خواهد بود. همه برای اداره‌ی زندگی، باید محصولی را

Read More »
تربیت 2
نویسندگی

داستان سرایی وتربیت

از زمان‌های قدیم، درخانواده‌ها، رسم بر این بود که مردم پس از کار سخت روزانه، برای دید و بازدید و احوال  پرسی،شب‌ها،  به خانه‌های یکدیگر

Read More »
نوشتن
نویسندگی

چرا نوشتن قداست دارد؟

چرا نوشتن قداست دارد؟ اهمیت نوشتن، ازدیرباز، برهمگان واضح و مبرهن بوده است. ولی امروزه، از زوایای مختلفی باید به آن نگاه کرد. حالا دیگر

Read More »