داستان های پریا و پوریا عروسک
قصه های پریا و پوریا یکی از روزهای گرم و طولانی تابستان بود، از آن روزهایی که انگار ساعت متوقف شده و روز طولانی خیال تمام شدن نداشت. مادر مهربان پریا و پوریا، برای هرروز بچه ها، یک برنامهی آموزشی، تفریحی داشت. آن روز را هم برنامه پیاده روی درنظر گرفته بود. وقتی پیشنهادش را […]
داستان های پریا و پوریا عروسک بیشتر بخوانید »