G-WBDM9N5NRK

داستان سوره مسد

 یکی بود و یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ‌کس نبود.
 حضرت محمد صلی الله علیه و آله عمویی داشت به نام ابی لهب که بت پرست بود و ازحرف‌های پیامبر که درمورد دین اسلام می زد، اصلا خوشش نمی آمد. او به خاطر این‌که منافعش در پرستیدن بت ها بود ، این مخالفت را با پیامبر اعلام می‌کرد و پول‌های زیادی را برای خودش جمع می‌کرد. همسرش هم که ام جمیل نام داشت، با ابی لهب هم‌کاری می کرد. او هم در هر جمعی که می نشست از پیامبر بدی می‌گفت و مردم را از او و دین او دور می‌کرد. کم کم دشمنی آن‌ها بیشترشد. پیامبر در جلوی آن ها صبر می کرد و هیچ وقت به آن‌ها بی احترامی نمی‌کرد. حتی وقتی دوستانش می خواستند جلوی ابی لهب و زنش را بگیرند او نمی گذاشت. ام جمیل، با پوست درخت خرما یا همان لیفه‌های خرما، طناب هایی را می‌بافت. این طناب‌ها را پر از خار می کرد و در سر راه پیامبر می‌گذاشت. وقتی که پیامبر از آن راه به سمت مسجد می رفت لباسش به خارها گیر می‌کرد وخارها به پاهایش می چسبیدند. بدین صورت پیامبر را اذیت می‌کرد. گاهی در جلوی پای پیامبر زباله می‌ریخت. به طرفش سنگ پرتاب می‌کرد و به این صورت مخالفت خودش را با پیامبر اعلام می‌کرد. خداوند از این کار ابی لهب و همسرش خیلی ناراحت شد و سوره ای را به نام مسد نازل کرد که در این سوره می‌فرمایند: دو دست ابی لهب بریده باد.
 در روز قیامت دستان ابی لهب را از تنش جدا خواهند کرد. چون که با آن دست‌ها بر پیامبر ظلم کرده و خداوند او را به سزای اعمالش خواهد رسانید. در آیه بعدی می‌فرمایند که در روز قیامت از همان طناب هایی که همسر ابی لهب برای اذیت و آزار پیامبر استفاده می‌کرده به گردنش می اندازند و به طرف جهنم می‌کشانند. به این ترتیب خداوند در این سوره، می‌فرمایند که سزای عمل هر کسی هم در این دنیا هم در جهان آخرت به او داده می‌شود.
راستی این را هم بدانید که سوره مسد اسم‌های دیگری هم دارد.

تبت و  ابی لهب  و  مسد

6 دیدگاه دربارهٔ «داستان سوره مسد»

پاسخ دادن به yalda لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *