درطبقه پایین خانه پریا و پوریا، همسایه ای بود، که تازه به آنجا آمده بود. آنها یک دختر چهار ساله داشتند. پریاو پوریا، ازاین دختر همسایه پایینی اصلا خوششان نمی آمد. به نظر آنها، او هم لوس و هم خودخواه و هم اهل قهر کردن، بود. برای همین هیچوقت دوست نداشتند که با او بازی کنند. اما مادر فهیمه، همیشه می گفت: دختر من تنها است. لطفا با او هم بازی کنید و بجای خواهرو برادرش باشید.
پریاو پوریا هم، با اکراه با او بازی می کردند. البته خودشان هم می دانستند که این کار زشتی است و نباید ازاو متنفر باشند، ولی با این حال، به کارخودشان ادامه می دادند. مادر بارها به آنها گفته بود که هر آدمی اخلاق مخصوص به خودش را دارد واین دختر چون همیشه تنها است خوب کمی لوس و خودخواه، بزرگ شده است ولی شما باید او را دوست داشته باشید و به او محبت کنید.
یکی از روزها، مادر، بچه ها را صدا زد و گفت: من و مادر فهیمه، برای کاری به بیرون می رویم و میخواهیم شما با اوبازی کنید تا ما برگردیم. فهیمه به دست پریا، سپرده شد، تا با او بازی کند و مراقبش باشد.
بعد از رفتن مادرها، بچهها مقداری باهم، عروسک بازی و خاله بازی کردند و خوراکی هایشان را هم خوردند. ناگهان فکر خبیثی به سر پوریا زد و گفت: بیایید قایم باشک بازی کنیم. وقرار شد اول پوریا چشم بگذارد. پریا و فهیمه درجاهایی که فکر می کردند خیلی پیچیده است قایم شدند. پوریا، پس از مدتی هردوی آن هارا پیداکرد و ساک ساک کرد. نوبت پریا شده بود آن دونفر قایم شدند. ولی پریا به راحتی هردو را پیدا کرد.
حالا نوبت به فهیمه رسید. پریاو پوریا، که ازقبل جای امنی را انتخاب کرده بودند، به طرف کمد دیواری رفتند و هردو داخل آن شدند و دررا به روی خودشان بستند. فهیمه بعداز خواندن ده، بیست، سی، چهل، به طرف پناهگاههای قبلی رفت، ولی هرچه گشت آنها را پیدانکرد. دوباره گشت. باز هم نتوانست آن ها راپیدا کند. پریاو پوریا، خوشحال بودند که فهیمه نتوانسته آن ها را پیدا کند. فهیمه شروع به صدا زدن کرد ولی بچهها خنده خبیثانه ای کردند و صدای خودشان را بریدند و جوابی ندادند.
فهیمه بیچاره که از تنهایی وحشت داشت، ترسیده بود و به طور مرتب بچه ها را صدامی زد ولی فایده ای نداشت. صدای گریه او به گوش بچه ها رسید.
ناگهان، دیگر صدای او را نشنیدند. با خودشان فکر کردند که او ساکت شده تا آنها فریب بخورند و خودشان را نشان بدهند. اما نه هیچ صدایی نمی آمد. پریا گفت: بهتر است بیرون برویم. بالاخره اوبازنده است، چون مارا پیدانکرده است. اما پوریا گفت: نه کمی دیگربمانیم. مدتی دیگر درکمد دیواری ماندند. کم کم مثانه پوریا پر شده بود و احساس تخلیه ادرار داشت و تصمیم گرفت که از کمد دیواری خارج شود. با دست خود در را فشار داد، اما درباز نشد و هردو ترسیده بودند و گفتند: نکند که فهیمه دررا از پشت قفل کرده است. شروع به صدازدن کردند ولی کسی جواب نداد. پوریا همه اش، این پا و آن پا میکرد وخودش را منقبض میکرد تا اتفاق بدی نیفتد، ولی تحملش تمام شد ونتوانست خودش را کنترل کند.
بوی ادرار تندی، درفضا ی تنگ و تاریک کمد دیواری پیچید و نفس آن ها را بند آورده بود. دوتایی شروع به فریاد زدن کردند کمک، کمک، ولی هیچ کسی صدای آن ها را نمی شنید.
زبانک بالای درکمد دیواری بسته شده بود و هرکاری کردند نتوانستند آن را باز کنند. هردو شروع به گریه کردند و اشک ریختند. ساعتی گذشت، که صدای آشنایی بلند شد. بله صدای مادر آمد. بچهها کجایید؟ چرا در باز است؟ چرا درخانه را باز نمی کنید؟ بچه ها فکر می کردند درآن لحظه، قشنگترین صدای دنیا را شنیده اند، شروع به فریاد کمک، کمک، کردند.
مادر با تعجب فراوان به دنبال صدا، به اتاق آمد و دررا باز کرد و از صحنه ای که می دید و بوی بدی که فضای اتاق را پرکرده بود، شگفت زده شده بود. اصلا نمی فهمید که چه اتفاقی افتاده است. با عصبانیت پرسید: شما توی کمد دیواری چه می کنید؟ این چه وضعیتیه ؟ بچهها دوتایی خواستند تعریف کنند که مادر فریاد زد، بس است اول نوبتی، بروید دوش بگیرید و لباسهایتان را عوض کنید تابه حساب شمابرسم. بعد هم همان طور که غر می زد شروع به تخلیه وسایل کمد دیواری کرد.
بچهها از خجالت کاری که کرده بود هرکدام به گوشه ای رفتند و مشغول نظافت و تعویض لباسهایشان شدند. هردو از کاری که کرده بودند شرمنده و پشیمان بودند. بچهها به این نتیجه رسیدند که نباید کسی را اذیت کنند. به قول این ضرب المثل که میگوید:
چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
نباید برای دیگرا ن بدی بخواهیم چون خودمان ممکن است به آن گرفتاری، دچار بشویم.
streamhub
APPLY USA ESTA VISA APPLICATION ONLINE – ELECTRONIC TRAVEL AUTHORIZATION
http://sns.gongye360.com/link.php?url=https://estatousa.com/el/voitheia-gia-aitisi-esta-i-viza-gia-ameriki-estavisa
http://www.smart-it-consulting.com/docframe.htm?url=https://www.estatousa.com/el/voitheia-gia-aitisi-esta-i-viza-gia-ameriki-estavisa – estavisa
متشکرم
متشکرم
APPLY USA ESTA VISA APPLICATION ONLINE – ELECTRONIC TRAVEL AUTHORIZATION
https://www.avariya.info/go.php?url=http://estatousa.com/el/ti-einai-to-programma-apallagis-esta-viza-k-estavisa
https://crimea-eparhia.ru/links.php?go=http://estatousa.com/el/ti-einai-to-programma-apallagis-esta-viza-k-estavisa – visa για αμεÏικη
متشکرم