من کیستم؟
من، من نیستم.
راستش را بخواهید من هیچکس نیستم.
من ذره ای از ذره ای پهناور هستی هستم که خدایی بی نهایت قادر و توانا امر به موجود شدن من کرده است.
او مرا از بین صلب پدر و رحم مادر و از قطره ای متعفن و بی مقدار پدید آورده.
او امر کرده تا مرا با امتحان کردن و سنجیدن در فراز و نشیب دنیا به مقام خلیفه الهی( جانشینی خودش) برساند.
بر دوش من رسالتی گذاشته و برای من کتاب و راهنما فرستاده تا درس زندگی کردن بیاموزم.
او عمری محدود و معین و دنیایی پر از نعمت و نقمت را درمسیر بندگی من قرار داده است.
او اراده کرده که من درسرزمینی مشخص با والدینی مشخص و با ژنتیکی مشخص و منحصر به فرد به ارث برده و مشخص وارد این دنیا بشوم.
سفره ای پراز روزی های رنگارنگ را پهن کرده و مرا برسر آن نشانده و به من قوه تمیز داده تا آنچه را که باید از آن بردارم و به هضم برسانم.
درهمه جا یار و یاورم هست و دستم را گرفته.
برای من محافظانی نامرئی قرار داده.
و اراده اوست که من زنده باشم تا هرزمان که موعد پایان این مرحله از سفر اعلام شود و به دنیایی دیگر که در اراده اوست وارد شوم.
حالا من چه باید بکنم؟
من بی مقدار که از خودم هیچ چیزی ندارم، مگر آن چه را که او به دریای رحمتش برایم آماده کرده است.
پس این منی که وجود ندارم،
بایستی از این فرصت طلایی نهایت استفاده را بکنم.
اول خودم را به خوبی بشناسم تا به خدای خودم برسم . درسهایش را شنوا باشم و به خوبی ببینم و بیاموزم.
از نعمت ها ی بی دریغش استفاده کنم و حتما شکرگزار آن ها باشم.
یادم باشد، این من ساختگی، هیچ چیزی از خودش ندارد و هرچه که هست از اوست.
پس به خودم مغرور نشوم.
درکمال خشوع و خضوع شکر گزار خدا وسپس بندگان خدا باشم.
نیروی توکلم را بیشتر کنم.
سعی کنم از آن چه مفت و مجانی از روی رحمت و مهربانی، در خدمت من گذاشته شده به دیگران هم بدهم تا نعمت ها تکثیر پیدا کند و خوبی ها در جهان غالب شوند.
من توان آن را دارم که درپشت نقاب هایی پنهان بشوم و برای خودم به صورت مجازی و زود گذر اسم و فامیل و شغل و … داشته باشم
اینک نقاب های فعلی این من بی هیچ، را ملاحظه بفرمایید.
به نام خالق زیباییها