درشب زیبای مهتابی، فضای خانه برایش غیر قابل تحمل شده و احساس نفس تنگی میکرد. سه ماه ازتنها شدنش میگذشت. سه ماهی که به اندازه صدسال گذشته بود. رفتن بتی درهای غم و غصه را به رویش گشوده بود. غصه خوردنهای طولانی و متوالی، امانش را بریده بود. اما امشب حال خاصی داشت. حالی غریب که با بقیه لحظه ها متفاوت بود. دلیلش را نمی فهمید. بیشتر از همیشه دلتنگ بتی شده بود و به یاد لحظههای عاشقانهای که با او سپری کرده بود افتاد. میدانست اگر درخانه بماند دوباره باید با سیلابی از اشک مواجه شود دویاره نفسش بگیرد و فشار قلبش رابیشتر کند. پس تصمیمی گرفت. به سختی از روی مبل رنگ و رفته زیتونی رنگ، بلند شد . خواست خودش را درآینه نگاه کند ولی نه اول باید کمی به خودش برسد.
یکی از بهترین لباسهایش را پوشید. موهای سفیدش را شانه ای زد البته که تارهای کم پشت او از لای دندانه های شانه فرار می کردند ولی به نظر خودش قسافه اش کمی بهتر شده بود . درآینه قدی نگاهی به تیپ خودش انداخت. درست همانطور بود که بتی دوست داشت. احساس کرد همسر مهربانش، او را می بیند. انگار حتی صدای او را هم شنید که درحال آفرین گفتن به او بود. درپی یافتن ردپایی از او و به یاد آوردن خاطره ای مشترک، ازخانه خارج شد و پا به خیابان گذاشت. نسیم حنکی شامه او را نوازش کرد. با کشیدن آهی بلند شش ها را پرو خالی کرد. تنها و بی هدف حرکت کرد. آنقدر در افکارخودش غرق بود که حتی صدای شب بخیر گفتن همسایه کناری را هم نشنید. اما همسایه او را درک کرد چون از تنهاییش با خبر بود. پس بذون شنیدن جواب سلام راهش را کشیدو رفت.
نا خودآگاه، سرش را به طرف آسمان بلندکرد، ستارههای پرنور آسمان، بهطور شگفت انگیزی درحال چشمک زدن بودند. او هم چشمکی با آنان رد و بدل کرد. باران بهاری که، بعداز ظهر باریده بود همه جا را شسته و رگههایی از جویهای کوچک آب را به وجود آورده بود. بی هدف حرکت کرد. دنبال جایی بود که فقط بویی یا نشانی از بتی را برایش به ارمغان بیاورد . حرکت کرد وسلانه سلانه، ازخم سومین کوچه گذشت. انعکاس نور ستارگان را درلابلای سنگفرش خیابان ها دید. چقدر کوچه زیبا و تمیز شده بود، ازهمه طرف نور داشت. نسیم ملایمی برگها را تکان می داد و هوای روح پروری را ایجاد می کرد. رنگ قرمز گلهای شمعدانی لبه پنجرهها چشمانش را نوازش می داد.
یه عاشقانه ی زیبا.
ممنون ازنگاه زیبای شما
جالب بود لذت بردم
ممنون ازنگاه زیبای شما
زیبا به تصویر کشیدین، مرحبا
ممنون بابت حسن نظر و توجه شما دوست عزیز
ممنون از این که وقت گذاشتید و مطالعه نمودید.