یکی بود و یکی نبود غیر ازخدای مهربون هیچکس نبود
بعداز وفات حضرت موسی(ع)، بنی اسرائیل که کم کم ازدین فاصله گرفته بودند و یکسره توسط دشمنان مورد حمله و آزار قرار می گرفتند، از پیامبر زمانشان یعنی سموئیل یا همان یوشع پیامبر درخواست کردند که لشگری را آماده کند و یک فرماندار خبره و قوی نیز بیابد تا بتوانند درجلوی دشمنان ایستادگی کنند.
طالوت مرد تنومند و خوش اندامی بود. از لحاظ روحی و تدبیر و دانش بسیار قوی بود. او با پدرش به دامداری و کشاورزی اشتغال داشت. طالوت از فرزندان بنیامین، برادرحضرت یوسف و از معاصرین حضرت داوود (ع) بود.
روزی طالوت به اتفاق یکی از دوستانش در صحرا در جستجوی چارپایان گمشده خودش بود. به نزدیکی شهری رسیدند. دوستش گفت: هماینک در حومه شهر سموعیل پیامبر هستیم خوب است به خدمتش برسیم و مشکل مان را هم با اومطرح کنیم.
پس به نزد او رفتند تا او را از گم شدن چهارپایانشان آگاه کنند و از او کمک بخواهند. همین که طالوت، سموعیل را دید محبتی دردلش ایجاد شد و هر دو دلشان به هم پیوند خورد. سموعیل یا همان یوشع پیامبر فهمید که این همان کسی است که خدا او را برای فرماندهی قومش انتخاب کرده است. وقتی طالوت موضوع گم شدن چهارپایان را گفت: سموعیل از طریق وحی به آنها گفت: آنها هم اکنون به سمت باغستان پدرت روانه هستند و از ناحیه آنها نگران نباش، ولی من با تو کارمهم تری دارم ومیخواهم تو را مامور نجات بنی اسرائیل کنم.
طالوت با تعجب گفت: چرا من؟ من که شرایط یک فرمانده را ازنظر قوم بنی اسرائیل ندارم. سموعیل پاسخ داد تو از طرف خداوند مامور شده ای و من به این امر اصرار دارم. طالوت وقتی اصرار سموعیل را دید، این کاررا پذیرفت.
سموعیل، طالوت را به عنوان فرمانده به مردم بنی اسرائیل معرفی کرد و گفت: خداوند او را به فرماندهی برای شما برگزیده است. شما باید از او پیروی کنید و آماده جهاد شوید.
قوم بنی اسراییل که همیشه خودشان را برای فرماندهی برتر میدانستند و داشتن ثروت و نصب و قوم و قبیله را برای یک فرمانده قائل بودند گفتند: نه، طالوت شرایط لازم را برای رهبری ما ندارد. برخی ازما بر او سزاوارتر هستیم.
یوشع پیامبر گفت: این خواست خداوند است. خداوند علم و توان رهبری و نیروی جسمی و روحی طالوت را وسعت بخشیده و به همین جهت او را برگزیده است.
شما هم باید دستور خداوند را اجرا کنید. آنها پس از مشورت و ایراد گیریهای مختلف ، برای ثابت شدن این انتخاب، درخواست نشانه و علامتی از جانب خدا کردند. خداوند به پیامبروحی کرد که نشانه پیامبری او این است که تابوتی ( صندوقچه) را که گم کرده اید را به سوی شما برمیگرداند.