یکی بودو یکی نبود غیراز خدای مهربون هیچکس نبود.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله عمویی داشت به نام ابی لهب که مسیحی بود وازحرفهای پیامبر که درمورد دین اسلام می زد اصلا خوشش نمی آمد. او به خاطر اینکه منافعش درداشتن دین مسیحی بود و از این طریق پولهای زیادی به دست میآورد این مخالفت را با پیامبر اعلام میکرد و پولهای زیادی را برای خودش جمع میکرد. همسرش هم که ام جمیل نام داشت، با ابی لهب همکاری می کرد. او هم در هر جمعی که می نشست از پیامبر بدی میگفت و مردم را از او و دین او دور میکرد. کم کم دشمنی آنها بیشترشد. پیامبر در جلوی آن ها صبر می کرد و هیچ وقت به آنها بی احترامی نمیکرد. حتی وقتی دوستانش می خواستند جلوی ابی لهب و زنش را بگیرند او نمی گذاشت. ام جمیل، با پوست درخت خرما یا همان لیفههای خرما، طناب هایی را میبافت. این طنابها را پر از خار می کرد و در سر راه پیامبر میگذاشت. وقتی که پیامبر از آن راه به سمت مسجد می رفت لباسش به خارها گیر میکرد وخارها به پاهایش می چسبیدند. بدین صورت پیامبر را اذیت میکرد. گاهی در جلوی پای پیامبر زباله میریخت. به طرفش سنگ پرتاب میکرد و به این صورت مخالفت خودش را با پیامبر اعلام میکرد. خداوند از این کار ابی لهب و همسرش خیلی ناراحت شد و سوره ای را به نام مسد نازل کرد که در این سوره میفرمایند: دو دست ابی لهب بریده باد.
در روز قیامت دستان ابی لهب را از تنش جدا خواهند کرد. چون که با آن دستها بر پیامبرظلم کرده و خداونداو را به سزای اعمالش خواهد رسانید. در آیه بعدی میفرمایند که در روز قیامت از همان طناب هایی که همسر ابی لهب برای اذیت آزاد پیامبر استفاده میکرده را به گردنش می اندازند و به طرف جهنم میکشانند. به این ترتیب خداوند در این سوره، میفرمایند که سزای عمل هر کسی هم در این دنیا هم در جهان آخرت به او داده میشود.
راستی این را هم بدانید که سوره مسد اسمهای دیگری هم دارد.
تبت و ابی لهب و مسد
عالی بود
ممنونم
از این که باز بینی نمودید کمال تشکر را دازم.