یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
یکی از روزهایی که خداوند مهربان درعرش خودش به همراه فرشتهها و دیگر مخلوقاتش بود، به فرشتهها گفت: من تصمیم بزرگی گرفتهام. میخواهم برروی زمین یک جانشینی برای خودم انتخاب کنم تا مرا بپرستد و به فرمان من گوش کند. نام این مخلوق آدم است.
فرشتهها با تعجب گفتند: خدایا برای چه میخواهی این جانشین را بیافرینی؟ ما که همیشه تو را عبادت میکنیم و درعبادت تو کوتاهی نکردهایم. چرا میخواهی آدم راخلق کنی؟ شاید او برروی زمین کارهای بدی انجام بدهد؟
خداوند فرمود: دراین خلقت، رازی هست که آن را فقط من میدانم و شما نمیدانید. ولی قسمتی از این راز را بزودی به شما خواهم گفت.
خداوند ازترکیب آب و خاک مخصوص، ماده ای به نام طین درست کرد و انسان را به وجود آورد. ولی خاک و گل که به تنهایی ارزشی ندارند. وقتی که آدم آفریده شد، خداوند از روح خودش در کالبد او دمید و اینچنین بود که آدم ارزش و بهایی بسیار پیدا کرد. سپس به فرشتهها عرض کرد: که این آدم راز و رمزی دارد و چیزهایی میداند که شما نمیدانید. آیا شما از آنها خبر دارید و میتوانید آن رازها را به من بگویید؟ فرشتگان گفتند: خدایا ما هرچه را که تو به ما تعلیم داده ای میدانیم و چیز دیگری غیر از این نمیدانیم..
خداوند که تمام رازهای هستی را به انسان یاد داده بود، به آدم فرمان داد که این رازها را به فرشتهها بگوید. وقتی که فرشتهها آن رازها را اززبان آدم شنیدند گفتند: خدایا تو خودت بهترمیدانی چه باید بکنی وما مطیع فرمان تو هستیم. و اینچنین بود که فرشته ها بر عظمت آدم سجده کردند.
درمیان آفریدههای خداوند، موجودی به نام ابلیس بود که شش هزار سال خداوند را عبادت کرده بود. او به خاطرغرور و حسادتی که داشت، از سجده کردن آدم سرپیچی کرد و خطاب به خداوند گفت: من شش هزار سال است که تو را سجده و عبادت می کنم. مقام من بالاتر ازآدم هست که تازه آفریده شده است، پس من به او سجده نمیکنم. خداوند فرمود: من خالق شما هستم، پس شما باید تابع دستورات من باشید. خلقت آدم از هرجهت برای من مهم است. اگر از دستور من سرپیچی کنی، به خاطر این کار باید از درگاه ما رانده شوی.
ابلیس گفت: پس من به جای این همه عبادتی که کردم ازدرگاه تو یک چیزی میخواهم. ابلیس گفت: خواسته من، این است که تا روز قیامت زنده باشم و اجازه داشته باشم که بنده های تو را فریب بدهم و آنها را از خدا پرستی دور کنم. مردم مرا نبینند ولی من آنها را ببینم. خدای مهربان در جواب ابلیس فرمود: من خواستههای تو را قبول میکنم. از این به بعد تو را شیطان رجیم مینامیم، چون تو از درگاه ما رانده شده هستی و این را بدان من برای هدایت بندگانم پیامبران و کتابهایی خواهم فرستاد. هر کسی به این کتابها و به پیام این پیامبران گوش بدهد، فریب تو را نخواهد خورد و از راه خدا پرستی جدا نخواهد شد.
فقط بندگانی فریب تو را می خورند که از این راهنماها و کتابها استفاده نکنند.
،